مشاوره ازدواج

مشاوره ازدواج

سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۰۳

آمادگي و شناخت در مشاوره ازدواج

۱۳ بازديد

در مشاوره ازدواج  به دو فرآيند توجه مي شود؛ اول اين كه فرد بداند براي ازدواج آمادگي دارد يا نه و بعد از طرف مقابل شناخت كافي داشته باشد. فرد براي اين كه بداند آمادگي ازدواج دارد يا نه، مي تواند از مشاور كمك بگيرد. فردي آمادگي ازدواج دارد كه تعهد پايدار داشته باشد، يعني براي فردي كه وارد زندگي او شده است بار نباشد، زندگي بالنده اي داشته باشد، باعث آرامش وي شود، سرعت حركت او را به سمت تعالي و پيشرفت بيشتر كند و اگر چنين نباشد، در واقع ازدواج تنها براي رفع بخشي از نيازها خواهد بود كه به فرد براي پيشرفت و تعالي كمك نمي كند. بنابراين براي اين كه فرد ميزان آمادگي خود را برآورد كند مي تواند از مشاور حاذق در اين حوزه كمك بگيرد. مشاور بايد درباره موضوعات مختلف اطلاعات كافي داشته باشد و مولفه ها را بر اساس اهميت آن بررسي كند. در مشاوره قبل از ازدواج دو عامل آمادگي و آشنايي مهم است.

براي بسياري از افراد يك يا تعدادي از ملاك هاي كم اهميت محور توجه قرار مي گيرد و در صورتي كه بايد به مجموعه عوامل توجه كرد، بنابراين در مشاوره قبل از ازدواج مجموعه عواملي كه يك فرد بايد به آن توجه كند، بررسي مي شود.

به عنوان مثال ميزان تاثيرگذاري و بار ارزشي هر كدام از عوامل خانواده، زيبايي و اعتقادات مشخص است و مشاوره ازدواج با تعيين ريسك پذيري عوامل مختلف تعيين مي كند كه به عنوان نمونه در زمينه خانواده ها در زندگي آينده دو نفر احتمال ريسك وجود دارد يا نه ،او تشخيص مي دهد كه آيا فرد مي تواند از اين ريسك گذر كند يا نه و فرد را متوجه اين موضوع مي كند كه در زندگي آينده چه ميزان از وقت و انرژي خود را بايد صرف مديريت عوامل ريسك پذير و حذف و خنثي كردن آن ها كند. بر اساس مدل ملي ميانگيني از ارزش گذاري فاكتورها با خطاي 5 يا 6درصدي تعيين شده است و از طرفي هر يك از عوامل براي هر مشاوره به تنهايي و در كنار ساير عوامل سنجيده و ارزش گذاري مي شود.

به عنوان مثال دو نفري كه از نظر خانوادگي با يكديگر هماهنگ نيستند، ميزان ريسك پذيري اين عامل در كنار عوامل ديگر مانند آمادگي ازدواج يا پختگي سنجيده مي شود. يعني اگر كسي به پختگي لازم رسيده باشد ريسك ناهماهنگي خانواده ها را به راحتي پشت سر مي گذارد، اما اگر اين آمادگي را نداشت احتمالاً در 80درصد موارد وقت آن ها صرف برطرف كردن مشكلاتشان با خانواده ها خواهد شد. بنابراين براي هر فردي فاكتور خانواده در كنار ديگر عوامل معناي خاصي پيدا مي كند. وقتي فاكتورها با هم بررسي شود ميزان ريسك پذيري هر ازدواج مشخص مي شود.

مشاوره ازدواج

۱۷ بازديد

مشاور ازدواج هيچ وقت به شما نمي گويد كه اين كار را بكنيد يا نكنيد. وظيفه مشاور آگاه كردن است. او مي گويد كه نتيجه چنين ازدواجي چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنيد.

اين روزها كارشناسان بسياري توصيه مي كنند كه زوج هاي جوان قبل از آغاز زندگي مشترك حتماً با مشاور معتمد مشورت كنند. اين توصيه از آنجا جدي شده كه رسانه ها در سال هاي گذشته آمار نگران كننده اي را در خصوص طلاق زوجين به خصوص در 5 سال اول زندگي مشترك منتشر كرده اند.  به همين دليل است كه بحث نياز جدي به مشاوره قبل از ازدواج براي زوج هاي جوان مطرح مي شود.

متاسفانه در كشور ما زوج ها خيلي وقت ها اطلاع كافي از مشاوره ازدواج كه مشاوران در اختيار آنها مي گذارند ندارند، يا گاهي احساس مي كنند چون به حد مطلوبي از استقلال مالي و خانوادگي رسيده اند، مي توانند بدون مشورت با افراد ديگر بهترين انتخاب را داشته باشند.

عده اي هم در انتخاب مشاور اشتباه مي كنند و با مشورت دوستانشان برخي ملاك هاي كليشه اي را براي همسرشان در نظر مي گيرند و زماني كه دختر يا پسري با اين شرايط را پيدا مي كنند احساس مي كنند به آن زوج رويايي رسيده اند و به صورت هيجاني دست به انتخاب مي زنند.

اين ملاك ها اگرچه ملاك هاي عرفي جامعه ما هستند ولي در عرف اين ملاك ها نه به صورت جزئي بلكه به صورت كلي مورد توجه قرار گرفته است. در حالي كه روانشناس يا مشاور ازدواج، همه اين موارد را با فاكتورهاي جزئي مورد ارزيابي قرار مي دهد تا بتواند بررسي درست شخصيتي از زوجين ارائه دهد. يعني در واقع مشاور تلاش مي كند ديدگاه ها و اهداف زوجين را در زندگي مورد بررسي قرار بدهد و طرف مقابل را با اين ديدگاه ها و اهداف آشنا كند.

شناخت روي اين موضوعات در همان ابتداي تشكيل زندگي مشترك مهم است چون فقط با شناسايي اين جزئيات است كه زوج ها مي توانند به نتيجه برسند كه مي توانند با هم ادامه مسير بدهند يا نه. مثلا اگر زوجي مي خواهند به يك هدف مشترك برسند مشاور اين موضوع را طوري بررسي مي كند كه ببيند آيا اين زوج سرعت حركتشان براي رسيدن به آن هدف يكي هست يا خير؛ اگر يكي نباشد توصيه مي كند تا در مورد آن هدف بيشتر صحبت بكنند تا در آينده مشكلي برايشان پيش نيايد.

زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاري، خانوادگي، سبك زندگي و تحصيلات بايد مورد بررسي قرار بگيرند، كه اگر اين مرحله مثبت بود در مراحل ديگر بايد به لحاظ ذهني، و تفكراتي كه دارند بررسي شوند تا نكات مشترك و غير مشترك ذهني شان مشخص گردد بعد از اين هم نوع نگاه به زندگي و سرگرمي و تفريحاتي كه مي خواهند داشته باشند و لحظات مشتركشان مورد ارزيابي قرار مي گيرد. به نظرم همه اينها مرحله به مرحله است و بايد به صورت اجمالي بررسي شوند.

مشاوره ازدواج اگر بر اساس معيارها و شرايط مناسب انجام شود و فرد مشاوره دهنده از آگاهي و اطلاعات كافي برخوردار باشد، به دو طرف كمك زيادي خواهد كرد. بنابراين دو نفري كه براي مشاوره مراجعه مي كنند، بايد با صداقت كامل مسائل خود را با مشاور در ميان بگذارند و به عبارتي تسليم مشاور باشند و به اين نكته توجه داشته باشند كه مشاوران هيچ گاه توصيه به ازدواج نمي كنند، همان طور كه توصيه به طلاق نمي كنند.

در واقع آن ها با استفاده از تعاريف و فرمول هاي علمي و بررسي مولفه هاي تاثيرگذار در ازدواج، مسائل پيش روي جوانان را به آنان يادآوري و درصد موفقيت يك ازدواج و ريسك هاي آن را گوشزد مي كنند. مشاوران هيچ گاه اطلاعات خصوصي افراد را در اختيار طرف مقابل نمي گذارند بلكه دو طرف را متوجه تناقض ها مي كنند، بنابراين بهتر است جوانان قبل از ازدواج از مشاوران حاذق حوزه خانواده كمك بگيرند.

مشاوره قبل از ازدواج به يك فرآيند تخصصي تبديل شده و در همه جاي دنيا مرسوم است. اهميت اين مشاوره زماني مشخص مي شود كه به اين نكته توجه داشته باشيم انسان ها از يكديگر شناخت كافي ندارند، بنابراين به منظور دستيابي به اين شناخت براي ازدواج به كمك مشاور نياز داريم. محققان معتقدند كه مشاوره قبل از ازدواج آن قدر اهميت دارد كه انسان براي آن وقت زيادي بگذارد.

در واقع ازدواج تولد اختياري است و فرد به اختيار خود تصميم به تشكيل زندگي مشترك مي گيرد. بنابراين يك مشاور حاذق مي تواند به فرد در انتخاب احسن كمك كند. در منابع اسلامي به امر ازدواج بسيار توجه شده است و در بعضي روايات از آن به عنوان اكمال دين و همچنين عبارت قرآني «ميثاقاً غليظاً» ياد مي شود.

فردي آمادگي ازدواج دارد كه تعهد پايدار داشته باشد، يعني براي فردي كه وارد زندگي او شده است بار نباشد، زندگي بالنده اي داشته باشد، باعث آرامش وي شود، سرعت حركت او را به سمت تعالي و پيشرفت بيشتر كند و اگر چنين نباشد، در واقع ازدواج تنها براي رفع بخشي از نيازها خواهد بود كه به فرد براي پيشرفت و تعالي كمك نمي كند.